نه سیل است طوفان نوح است ویحک
من از نوح طوفان سزا می گریزم
ز ارجیش ز انعام صدر ریاست
ز فرط حیا بر ملا می گریزم
چو سیمرغ از آشیان سلیمان
سوی کوه قاف از حیا می گریزم
همه الغریق الغریق است بانگم
که من غرقه ام در شنا می گریزم
نمی خواستم رفت ز ارمن ولیکن
ز طوفان بی منتها می گریزم
خجل سارم از بس نوا و نوالش
کنون زان نوال و نوا می گریزم
به فریادم از بس عطای شگرفش
علی الله زنان از عطا می گریزم
رئیسم ز سیل سخا کرد غرقه
چو موران ز سیل سخا می گریزم